برای نوشتن

من این روز ها

شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۳۴ ب.ظ

بعد از ماه گرفتگی خوب شدم. چیز هایی از من رفت و شسته شد. ترس، گناه، غم و شاید استیصال. سکوت میکنم تا صدای جیرجیرک ها را بشنوم. خود گم شده ام سر و کله اش پیدا میشود. دوست دارم با لباس های راحتی دراز بکشم و فقط گوش کنم یا چیزی بخوانم. خودم. بی نقاب و بازی و ادا. روانم را باید هر از چندگاهی زیر دوش ببرم. خستگی هایش را بشویم و نو که شد دوباره تنش کنم.

خیلی بهترم. هنوز هم به او فکر میکنم. این طور نبود که صبح بیدار شوم و دیگر او نباشد. هنوز هم وجود دارد و پررنگ است. اما کمی کمتر آزار دهنده. حتی وقتی فهمیدم درست بعد از رفتن من آمده. حالا که بهترم میخواهم به نبودنش رضایت بدهم. نبودن او همیشگی است و بهتر است خدا روزی مرا جای دیگری حواله بدهد. بلخره تن میدهم. به چیز های دم دستم رضایت میدهم. میدانم که او اشتباهی بود که آمد و ماندگار شد. کم کم دیگر باید برود. آهسته آهسته. نرم نرمک. خرامان. برخلاف جوری که آمد.

به خودم باز گردم. به ماه و حالم. و غم هایی که رفتند. کاش میتوانستم بگویم جایش شادی آمد یا آرامش. اما جایش چیزی نیامد. شاید چون بار اضافی بود. برای بقیه اش باید تلاش کنم. برای چیزی که میخواهم باشم کمی نیروی بیشتری لازم دارم. شاید هم کمی هل داده شدن. کمی انرژی برای آغاز. نمیخواهم با فشار اضافی دوباره ترس و گناه را به خودم دعوت کنم. فعلا بیش از هر چیز استراحت لازم دارم. همین. من این روز ها.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۱۶
calypso

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی